رادينرادين، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

دوستت دارم

سواد یواش

داداش داره کتاب تام گیتس رو‌میخونه ، تو هم یه جلد دیگه ش رو گرفتی جلوت و با جدیت نگاه میکنی. آرمیتا اومده با هم بازی کنید؛ تو:  من میخوام مطالعه کنم نمیام بازی🧐🤓 آرمیتا: مگه تو بلدی بخونی؟ تو: آره بلدم بخونم ولی یواش🤨   ❤️🌸چهارسال و یازده ماه و هفت روز 🌸❤️   گاهی میان خلوت جمع یا در انزوای خویش موسیقی نگاه تو را گوش می‌کنم وز شوقِ این محال که دستم به دست توست من جای راه رفتن پرواز می‌کنم …
9 آبان 1397

حاضر جوابی

دایی: سه بار بگو قوری گل قرمزی _ قوری گل قرمزی   قوری گل قرمزی   قوری گل قرمزی   دایی: خب حالا سه بار بگو چایی داغه دایی چاقه _ 😑🤐 دایی: ببین دایی اینجوری ؛ چا.  یی.  دا.  غه.  دا.  یی.  چا.  قه _ نمیگم آبروت میره😑   دایی: خب بگو کشتم شپش شپش کش شش پا را _ گناه داره   دایی : باشه اصلا بیخیال .حالا بگو چیا تو جیب جا میشه _ هر چیزی که اندازش باشه.   دایی: آقا اصلا من بیخیال شدم از سوال پرسیدن از تو🤣 _ منم خسته شدم 🙄 ...
9 آبان 1397
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دوستت دارم می باشد